ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

عکس های دهه آخر دی 91 از ترانه خانم

  من عاشق این خنده هاتم. طبق معمول خاله فائزه داشت میخندوندت و من ازت عسک میگرفتم   بقیه عکساتو خاله هات میتونن توی ادامه مطلب ببینن.......     این لباستو خیلی دوست دارم خیلی بهت میاد. حیف که دیگه داره کوچیک میشه   عزیزم خیلی بدت میاد روی شکمت بخوابی.........آخه چرا ؟   اینجا هم بازم طبق معمول با خاله فائزه در حال پرو لباساییت بودیم که احتمال میدادیم اندازت شده باشه..فدای تو با این روند رشدت ماشاالله   خیلی باباییو دوست داری و وقتی باهات بازی میکنه کلی بهش میخندی   از بس که سعی داشتی عروسکتو بخوری و نمیتونستی بابایی کمکت کرد و کلی شرو...
7 بهمن 1391

امروز رفتم سر کار

سلام دخمل نازم خوبی مامانی عزیزکم بالاخره امروز روزی  که ازش وحشت داشتم از راه رسید و رفتم سرکار دیشب مامان جون فاطمه و عمه نجمه اومدن خونمون برای اینکه این هفته که من میرم سرکار از شما مراقبت کنن.دستشون درد نکنه. دیشب ساعت 12:30 خوابیدم و امروز صبح هم ساعت 5:15 از خواب بیدار شدم و کارامو کردم و به شما رسیدم و رفتم سرکار.ساعت 7:20 دقیقه کارت زدم. اونجا خاله های مهربونت اومدن منو دیدن و بهم تبریک گفتن. آخرین روزی که من رفته بودم سرکار تو رو هم باخودم برده بودم. ( آخه توی دلم بودی) ولی بعد از حدود هفت ماه خودم تنهایی برگشتم سرکار. دلم پیشت بود همش ولی عمه جون و مامان جون  به خوبی ازت مراقبت کرده بودن تا ا...
7 بهمن 1391